جدول جو
جدول جو

معنی پی گسیختن - جستجوی لغت در جدول جو

پی گسیختن(هَُ)
قطع کردن. بریدن. ترک مراوده کردن:
پی از هر خس سایه پرورد بگسل
نظر بر عزیزان جان پرور افکن.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
پی گسیختن
ترک مراوده کردن قطع کردن بریدن: پی از هر خسی سایه پرورد بگسل نظر بر عزیزان جان پرور افکن. (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هََ بَ قَ عَ)
بنیاد نهادن. پی افکندن. بنیان گذاردن
لغت نامه دهخدا
تصویری از پی ریختن
تصویر پی ریختن
بنیان گذاردن، بنیان نهادن، پی افکندن
فرهنگ لغت هوشیار